زندگینامه خوناشام

دانلود کامل سری داستان های زندگینامه خوناشام

زندگینامه خوناشام

دانلود کامل سری داستان های زندگینامه خوناشام

زندگینامه خوناشام ( کتاب خوناشام)

سلام خدمت تمام دوستان


توجه : این وبلاگ و بلاگ جدید دیگه ای که راه اندازی کردم برای خوانندگان گرامی این امکان رو فراهم می کنه که راحت تر به داستان ها دسترسی داشته باشند و وبلاگ قدیمی متاسفانه به دلیلی نا معلوم به یکباره حذف شد و خیلی از دوستان خواننده پاسخ سوال هاشون رو متاسفانه دریافت نکردند اگر با این صفحه روبرو شدید خوشحال می شم منت گذاشته سوال خودتون رو دوباره بپرسید 



اول از همه لازم می دونم از همتون تشکر کنم که با حمایت هاتون باعث شدید که تصمیم به ادامه بگیرم و بعد از چند سال از شروع این مجموعه داستان عزم خودم رو برای نوشتن جلد پنجم و آخر این داستان جزم کنم . متاسفانه وبلاگ قبلی به دلیلی نا مشخص حذف شده و مجبور شدم دوباره وبلاگ جدیدی ایجاد کنم که فعلا در حد همین پست اکتفا می کنم ولی حالا دیگه می تونم از این طریق با شما خوانندگان گرامی در تعامل باشم . 

 

چهار جلد اول رو از لینک های زیر می تونید دریافت کنید و همونطور که مشاهده می کنید جلد چهارم هم به لینک ها اضافه شده 

 

 

زندگینامه خوناشام ( کتاب خوناشام)


جلد اول ( بازگشت ضحاک )

 

جلد دوم ( ساحره )

 

جلد سوم ( جنگ جهانی سوم )

 


خوشحال می شم که نظرات شما دوستان رو بخونم و در خدمتتون باشم

**** 

توجه : 
دوستان خوبم جی میل سابق من از کار افتاده و در حال حاضر ایمیل و جی میل اصلی من این دوتا هستند 

afshin_darkdays@yahoo.com
afshin.jahedd@gmail.com


این هم آی دی تلگرامم هست 

afshindarkdays@

 

 
نظرات 39 + ارسال نظر
سینا مهدی پور یکشنبه 13 تیر 1400 ساعت 13:56

آقای جاهد سلام مجدد
ببخشید شما قرار نبود فروردین 99 کتاب رو آپلود کنید؟
الان بیشتر از 1 سال تاخیر داشتید.
بنده خودم به عنوان نویسنده داستان های کوتاه از رمانتون خوشم اومد در پست قبلی تاکیدم بر این بود که زودتر جلد پنجم رو قرار بدید تا کلا با هم جمع بندی کنم و نظر اصلیم رو بگم
با تشکر و سپاس فراوان

ارادتمند سینا مهدی پور

محمودم سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 19:53

منم همچنان منتظرم.
جلد پنجم رو خیلی حرفه ای جلو بردی.تصویر سازیات خوب بود.یجورایی به زیبایی های جلد اول و دومت تنه زد بلکه بالاتر.

از اون دختره ی معصوم که یهو معلوم شد خیلی قویه خوشم نیومد.
اما ماجرای کشتی و فلسفه بافی توی خونه رو خوب اومدی.


اما
چرا انگار دلسرد شدی

سینا مهدی پور چهارشنبه 8 بهمن 1399 ساعت 14:29

با عرض سلام و ادب و احترام جلد 5 رو نزاشتین کامل که
و همینطور عالی بود فقط لطفا کمی جملات 18+ رو کمتر کنید
با تشکر

محمود. م دوشنبه 1 اردیبهشت 1399 ساعت 21:00

وااااای .پسر ینی کرونا رم میخوای بذاری توی رمان!
دمت گرم.
ایشالا که روبه راه هستی؟
راستی سریال زندگینامه خون اشام استیون و دون، به پای این قصه نمیرسه.اون تین ایجره و این اجتماعی تخیلی

کجاهایی.چند فصله چند صفحه .چند بار اصلاحش کردی.

امم بهت پیام میدم. لطف داری

پارسا یکشنبه 31 فروردین 1399 ساعت 01:59

سلام وقت بخیر
خسته نباشی با این داستان ، بی نظیره ، همتا نداره ، واقعا دمت گرم
آقا جلد پنجم کی میاد ؟ خیلی منتظرشیم

Aatefeh یکشنبه 17 فروردین 1399 ساعت 02:37

سلام رمانتون خیلی عالی بود به طوری که هر چهار جلدش رو تو دو روز خوندم و رمان اون قدر هیجان انگیز و واقعی بود که آدم در طول خوندنش خسته نمی شد و مثل بعضی از رمان ها مبتدی نبود و منتظر جلد پنجمش هستم و خواهشا جلد پنجم رو زود تر بنوسید

Elena یکشنبه 25 اسفند 1398 ساعت 01:03

سلام آقای جاهد
چند سالی هست منتظر جلد پنجمتون هستیم
قلم زیباتون واقعا روی ما اثر ڪرده و تو کوچه پس ڪوچه های شیراز دنبال رامین رادمهر هستیم
اگر ممکنه بگید که کی جلد پنجم بیرون میاد تا ماهم بدونیم تا کی باید منتظر باشیم

marym چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت 12:11

سلام اقای جاهد من شیش هفت سالی میشه که جلد یک تا چهار این رمانو خوندم و ازون موقع منتظر جلد پنجمم
خواهش میکنم زودتر بنویسیدش نمیخوام اونو نخونده از این دنیا برم واقعا

فرهاد دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت 19:48

جناب جاهد فکر کنم حدود 6-7 سالی میشه ک منتظرم برای ادامه ی داستان...مشتاقانه هم منتظرم

زهرا دوشنبه 9 دی 1398 ساعت 13:27

تا الان هیچ رمان دیگه اینقدر من رو شیفته خودش نکرده به طوری که چندسال تو ذهنم بمونه و حتی با یادآوری ماجراهاش هیجان زده بشم
تو این مدت همیشه مشتاق خوندن جلد پنجم بودم
خوشحالم که نوشتن رو ادامه میدید. من همچنان منتظر جلد پنجم میمونم. ارزش صبر کردن رو داره

لطف دارید برا خودمم نوستالژی هست

پارسا شنبه 7 دی 1398 ساعت 23:52

سلام وخسته نباشی
دمتون دگرم با این رمان
جدا فوق‌العاده است
یه جوره که تو خیابون میرم دنبال خون آشام میگردم
جلد پنجم کی میاد؟
چه قد دیگه باید منتظر باشیم؟

فک کنم اواخر فروردین ولی سعی میکنم زودتر تموم شه

محمود م. پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 20:27

سلام اقای جاهد.محمودم و حدود سال نودو پنج باهاتون مکاتبه ایمیلی داشتم بابت اثر تخیلی زیباتون که کمی اونو به دنیای واقعیمون نزدیک ساخته بودید.البته توی این زمینه باید بگم روی جلد چهارم نقد هست.
خلاصه همونطور که میبینید دوستان وفادار منتظرن.منم که نمیتونم فراموش کنم که اون تغییر ژنتیک یافته ها اخر چه بر سر قهرمانمون اورد.
خلاصه اگر میخواید باز دوباره بنویسید همین الان شرط کنم کیفیت فراموش نشه. یجوری بنویس که باز بشه توی کوچه پس کوچه های شهر بشه قصه هاتو تصور کرد مثل زن و شوهر رزمی کارمون. یا بترسیم دیگه هیچ رمالی توی پمپ بنزین نزدیک ماشین نشه.ایناس که دیوونم کرده.
اگر میخوای اینجوری بنویسی که من بت حق میدم توی ارامش و صبر همه چیو بچینی

با ارزوی بهروزی دوستدار شما خواننده گمنام

بسیار نقد خوبی بود و حتما یادم میمونه ممنون

محمدمهدی شنبه 18 اسفند 1397 ساعت 03:36

سلام اقای جاهد
چند سالی میگذره که جلد اول رمانتون رو خوندم. از همون اول هم از سبک نوشتار و قلمتون خوشم اومد. داستانتون رو دنبال کردم تا جلد چهارم (چند بار خوندم). الان هم که این رو مینویسم هفته ای یه بار میام تو اینترنت و منتظرم که جلد پنجم هم بیاد اما خیلی دیگه طول میکشه.
لطفا زودتر تموم کنین این انتظار رو
با تشکر

حالا شروع کردم تا خدا چی بخواد فعلا با موبایل داستانا تایپ میکنم هم زود خسته میشم هم تمرکزم کمتره ولی همین روزا درست و حسابی ادامه میدم تا عید خدا بخواد حله

احمدرضا دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت 21:25

رمانتون واقعاً عالی بود امیدوارم که جلد پنجم هم همینطور باشه

ممنون
منم امیدوارم

اعظم یکشنبه 29 مهر 1397 ساعت 21:29

سلام حالتون خوبه؟ آخه نه دیگه جواب میدین نه جلد پنج زندگینامه خون آشام رو مینویسید. شایدم ما سرکاریم

نه والا خودم سر کارم

رز پنج‌شنبه 19 مهر 1397 ساعت 09:47

سلام . خبری از جلد پنجم نیست‌؟ حداقل این جلد رو بنویسید و پرونده این مجموعه رو ببندید. تمام کنید همه این چشم انتظاری ها رو. دق کردیم اخر!

اشکان سه‌شنبه 6 شهریور 1397 ساعت 15:03

آقای جاهد تورو خدا این جلد پنجم چی شد ، یوسف گم گشته باز آمد به کنعان جلد پنجم نیومده هنوز

اسماعیل چهارشنبه 24 مرداد 1397 ساعت 00:18

سلام

K.Heidari پنج‌شنبه 10 خرداد 1397 ساعت 17:15

سلام آقای جاهد.من رمانهاتون رو ماه پیش دانلود کردم و با اینکه الان تو دوره امتحانات هستیم ، بس که زیبا بودند ، هر چهارتارو مطالعه کردم
اما چیزی که ذهنمو درگیر کرده اینه که فصل پنجم کی می آد
خواهش می‌کنم....دو سال از تابستان ۹۵ گذشت.

N پنج‌شنبه 24 اسفند 1396 ساعت 10:35

سلام، خیلی ممنون بابت رمانهای خوب و جذابتون واقعا آدم از خواندنش لذت میبره خوده من بشخصه بیشتر از یکبار هر جلد رو خوندم و بازم لذت بردم بعد از رمان هیچ کسان این رمان بهترین رمانه و چیزی ک توی رمان منو خیلی جذب کرد اینه ک یکی از شخصیت اصلیتون ایرانیه درصورتی ک نویسنده ها معمولا از شخصیت های خارجی استفاده میکنن بازم ممنون ازتون و امیدوارم باز رمان هایی با این سبک ازتون بخونم.

آخه سال تولید ملی هست .... امسال بود دیگه ؟ ممنون از نظرتون

Homeira شنبه 5 اسفند 1396 ساعت 02:48 http://homeiraisavi

اقای جاهد رمانتون عالیه بی صبرانه منتظر جلد پنجمم...

علی یکشنبه 5 آذر 1396 ساعت 11:45

سلام داداش دوساله ممتظریم لطفا کتابو ب دستمون برسون .مرسی .خیلی دوست داریم:

فاطمهـ پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 15:08

آقای جاهد!
نوشتن رو که فراموش نکردین؟

فرهاد جمعه 14 مهر 1396 ساعت 10:14

افشین جان الان حدوده 2 سالی میشه ها منتظره جلد پنجمیم...واقعا دمت گرم ایووول

شرمنده

نیلو دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت 18:19

آقای جاهد اول بخاطر قلم عالیتون بهتون تبریک میگم دوم میخوام هر چه زود تر جلد پنج رو تموم کنید اینقدر این رمان جذاب هست که نمیشه برای جلد های بعدش منتظر موند

nima rkn شنبه 24 مهر 1395 ساعت 03:46

سلام.اولأ تبریک میگم بهتون آقا افشین بابت قدرت تخیل قوی تون. من جلد ١ زندگینامه خوناشام رو حدودأ ٦،٧ سال پیش بود که خوندم. اون زمانا تو وبسایت گودلایف بود تا جایی که یادم میاد.جلد دوم رو هم که تازه نوشته بودین رو اون زمان خوندم.بعدش دیگه کلا یادم رفته بود که نمیدونم چی شد یاد زندگینامه خوناشام افتادم.جلد ٣ و ٤ رو هم خوندم.جلد ٣ به نظر شخص من خیلی جذاب تر از ٤ بود. ولی جلد ٤ رو با هزار تا سوال تموم کردین که باعث میشه نسخ جلد ٥ باشم.امیدوارم یه زمان بگین که کی میزارین جلد ٥ رو.ممنون میشم دوست عزیزم

سلام
خوشحالم که یه دوست قدیمی دیگه رو دوباره میبینم ( حالا دقیقا نمی شه گفت دیدن )
خودم واقعا دلم می خواست جلد پنجم رو بلافاصله بعد از جلد 4 بنویسم ولی شرایطی پیش اومد که واقعا سرد شدم و اون موقع تصمیم گرفتم که فقط با نوشتن جلد پنجم ( هر وقت که شد) نوشتن رو کنار بگذارم ولی دوستان خیلی زیادی بودن که تشویقم کردند و باعث شدن دوباره بنویسم که از همشون ممنون هستم
شاید یه روز بگم واقعا چی شد که جلد 5 رو بلافاصله ننوشتم
اون هم با وجود اینکه جلد پنج کاملا چسبیده به جلد 4 بود و اصلا نباید بینشون فاصله میفتاد

aynaz شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 23:44

سلام خسته نباشین
اقای جاهد پس جلد جدید کی میاد؟؟؟؟؟؟؟بابا تو کف رمان موندیم لطفا زود تر جلد جدید و بزارین تو سایت دیگه

توی پست جدید توضیح میدم

aynaz دوشنبه 14 تیر 1395 ساعت 16:25

سلام
بهترین رمانی بود که خونده بودم دست شما بابت نوشتن این مجموعه درد نکنه

از لطفتون ممنون
این داستان رو به عنوان یه خواننده داستان های فانتزی نوشتم یعنی همونطور که دوست داشتم یه داستان با این سبک بخونم

صفورا چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت 19:09

سلام آقای جاهد..رمانتون عااااالی هستش .
میخواستم ببینم درمورد شیاطین((یعنی جای خون اشام شخصیت اصلیش شیطان باشه))مینویسید یانه؟؟
ممنون میشم اینکارو بکنین
ومن یه انتقاد داشتم که البته هرچند دیر هست ولی اگه باز هم رمان درباره خوناشام ها نوشتین با اینجور خصوصیاتی ننویسید.البته ببخشید بازم

سلام
ممنون خیلی لطف دارید
دقیقا کدوم خصوصیات مد نظرتون هست ؟

پرهیزکاری چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 20:39

ممنون ئدست شما درد نکنه

خواهش میکنم

علیرضا شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 20:01

اقای جاهد ترو خدا اگه نمی خوان جلد پنجم رو انتشار بدین بگن خو ما علاف نباشیم به خدا اگه بگین دیگه نمی نویسیدش بهتره چون حداقل اینقدر منتظر نمی مونیم .....

ای بابا
کمی انصاف
چشم زودتر تمومش می کنم
شاید هم فصل به فصل بگذارم تا سریع تر به دستتون برسه ولی باید دید که نظر دوستان چی هست

mr.sol پنج‌شنبه 6 اسفند 1394 ساعت 08:50

اقای جاهد پس چی شد این قسمت پنجم کتابتون مردیم از این همه منتظر بودن .....

جلد پنجم قرار نیست به این زودی ها نوشته بشه
اول اردیبهشت شروع به نوشتنش می کنم و امیدوارم داستانی که در حال حاظر روی اون کار میکنم تا اون موقع به پایان برسه

علیرضا پرهیزکاری یکشنبه 2 اسفند 1394 ساعت 16:20

آقای جاهد یک هفنه شد پس چی شد این تاریخ انتشار؟؟؟؟؟

نه دیگه
الان با یه روز تاخیر می گذارم
خوب باید مطمن باشم وقتی می خوام قولی بدم

علیرضا پرهیزکاری جمعه 23 بهمن 1394 ساعت 13:15

اقای جاهد لطفا میشه بگید که جلد پنجم کی منتشر میشه؟؟؟

همین هفته کاملا توضیح میدم

علیرضا پرهیزکاری پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 12:17

من از سال پیش با اولین قسمت داستانتون تو وبلاگ دوستم آشنا شم و به دلیل وقت کمی که داشتم فقط هر چند ماهی می تونستم یکی از کتاب هرو بخونم دیشب هم اخرین جلد رو خوندم ولی یکم برام گنگ بود شما گفته بودید که در دخمه ضحاک نفر هفتم یعنی پترسون وجود نداشت اما پسر اون خوناشام قوی هیکل چیز های ترسناکی دیده بود ما این چیز ترسناک نمی تونسته اون شش نفر باشه چون اون ها هم مثل اون خوناشام بودن پس نفر هفتمی باید باشه (به غیر از چوکاپرا)وهمچنین رژیم غذایی اش در عرض دو سه روز تغییر کرده بود .این چه چیز جز جادو می تونست باشه...؟
بعدش تو قسمت چهار گفتید که نفر هفتم وجود نداشته.
پس عملا اون جا هیچ جادو گری نبایست می بود ...
این یه کم ضد و نقیض نیست

سلام
یکم سوالتون برام مبهم بود ولی
1 متاسفانه به خاطر اینکه اوایل من داستان رو جدی نمی گرفتم و فقط برای دوستام توی طلوع رویا مینوشتم زیاد به نوشته هام دقت نمی کردم
2 ضد و نقیض ها رو تا جایی که تونستم تصحیح کردم و دیگه کمتر به چشم میان
3 این داستان اصلا قرار نبود به اینجاها کشیده بشه و معروف شدن یه هویی و علاقه دوستان باعث شد که کش بدم و همین باعث شد نواقصی پیش بیاد که خیلی دلم میخواد داستان رو بازنویسی کنم و نواقص رو برطرف کنم وی تا الان که چنین فرصتی برام پیش نیومده


در مورد اون قسمت داستان گ پترسون توی اتحاد وجود داشته ولی همونطور که در جلد 5 بیشتر با پترسون آشنا خواهید شد ..... نمی دونم چطور بگم که داستان لو نره .... به هر حال بوده و غیر از پترسون ساحره اوشیما هم توی اتحاد بوده
بیشتر نمی تونم توضیح بدم
قبلا هم گفتم جلد 4 پر از سوال هایی هست که توی جلد پنج پاسخ داده میشن و خودمم هم از این موضوع ناراحتم
به هر حال به خاطر نواقص از همه دوستان معذرت می خوام
لطفا دقت داشته باشید که من به هیچ وجه خودمرو یه نویسنده واقعی نمیدونم و تمام داستان .... اون رو هم توضیح خواهم داد
دو تا پست این هفته می گذارم حتما مطالعه کنید
ممنون از اینکه وقت گذاشتید

کامیار دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت 17:37

داستان هاتون بسیار زیبا بودن امیدوارم موفق باشید و همین طور منتظر کتاب های جدیدتون هستم اگر وبلاگی از افردی میشناسین که مثل شما داستان مینویسن ممنون میشم آدرس وبلاگشون درج کنین

سلام ممنون از لطفتون
سایت 98ia و طل.ع رویا رو یه چک کنید

Arshia یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 23:40

Salam
Vaghean mamnon az zahamateton
Ketab haton aalue omidvaram ke moshkelate maliton ham hal beshe va mivafagh beshid bi sabrane montazere jelde panjom hastam
Ba arezoye salamati

ممنون از لطفتون
خوشبختانه مشکلات مالی در حال حاضر تا حد مطلوبی حل شدن و الان دیگه میتونم با خیال راحت بنویسم هر چند که دیگه مثل سابق وقت چندانی برای نوشتن ندارم

نکیسا چهارشنبه 30 دی 1394 ساعت 03:06

سلام، زندگینامه خوناشام بسیار جالب و خواندنی بود، با اینکه داستان تخیلی هست، خیلی هیجان انگیز بود که من 4 جلد رو تو 5 روز تمام کردم خیلی ممنون از ایدههای جالب و خلاقانتون...
بی صبرانه منتظر بقیه کتابهاتون هستم.

سلام
خوشحالم که تونستم رضایتتون رو جلب کنم
امیدوارم در آینده هم داستان هام رضایتتون رو جلب کنن

حامد شنبه 5 دی 1394 ساعت 02:36

سلام.
ممنون بابت ارائه مجموعه زندگینامه خون آشام.. خیلی جالب و خوندنیه. حتما ادامه بدید.
اما قضیه کتاب زندگینامه جادوگر چیه؟ و اگه نوشته شده از کجا میشه تهیه کرد؟ و آیا اثار دیگه ای هم دارید؟

سلام
ممنون از لطفتون
زندگینامه جادوگر یا همون ( کتاب جادوگر) رو در حال نوشتنش هستم ولی متاسفانه مشغله زیاد موجب شده که روند نوشتن کمی کند پیش بره
بله داستان های دیگه ای هم هستند که در حال حاضر تمرکزم بیشتر روی اونهاست و دلیلش هم مالی هست چون اونها و به فروش می گذارم پس مسلما تمرکز بیشتری بر اونها دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد